ما می توانیم ، کافیست بخواهیم

آنچه ما آن را غم می نا میم، همان مرگ امید در دل هایمان است

ما می توانیم ، کافیست بخواهیم

آنچه ما آن را غم می نا میم، همان مرگ امید در دل هایمان است

نقش بازی کردن در زندگی

هیچ کس نمی تواند یک حکم کلی صادر کند که برای همه ی
اشخاص در تمام زمان ها و مکان ها و شرایط ، درست باشد. جایی
در زندگی باید نقش بازی کنیم و جایی در زندگی لازم است
نقش ها را فرو بریزیم.

در قرآن آمده است که حضرت ابراهیم (ع) وارد قبیله ای
شد که اهالی آن ستاره پرست بودند.حضرت ابراهیم (ع)
در ستاره پرستی با آنان همراه شد تا هنگامی که
شب های مهتابی فرا رسیدند و ستاره ها محو شدند.
آن وقت ، حضرت ابراهیم (ع) با اظهار این که خدایی
که غروب کند شایسته ی پرستش نیست ، شروع به
پرستش ماه نمود. هنگامی که خورشید طلوع کرد و ماه
را محو نمود ، حضرت ابراهیم (ع) با همان استدلال ، از
پرستش ماه امتناع کرد و به پرستش ِ خورشید روی آورد
تا این که غروب شد و این بار نیز حضرت ابراهیم (ع)
پرستش خورشید را رها کرد و با گفتن این عبارت که
« من به دنبال خداوندی هستم که غروب نکند.» به
اهالی آن قبیله ، درس ِ مورد نظرش را آموخت حضرت
ابراهیم (ع) برای موثر بودن ردسی که در پیِ آموزش آن
بود ، چند شب و روز « نقش بازی کرد».

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد