ما می توانیم ، کافیست بخواهیم

آنچه ما آن را غم می نا میم، همان مرگ امید در دل هایمان است

ما می توانیم ، کافیست بخواهیم

آنچه ما آن را غم می نا میم، همان مرگ امید در دل هایمان است

انشای دانش‌آموز ابتدایی در مورد حیوانات

ما حیوانات را خیلی‌ دوست داریم.بابایمان هم همینطور

ما هر روز در مورد حیوانات حرف می‌زنیم.بابایمان هم همینطور

بابایمان همیشه وقتی ‌با ما حرف می‌زند از نام حیوانات استفاده میکند.

مثلا امروز بابایمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟
و هر وقت ما پول میخواهیم می گوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟چند روز پیش وقتی‌ ما با مامانمان و بابایمان رفتیم خانه عمه زهرا اینا یک تاکسی داشت می زد به پیکان بابایمان .بابایمان گفت؛
مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو، پیاده می‌شم همچین می‌زنمت که به خر بگی‌ زن دایی،
بعد مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه خرس گنده؟ مجبوری عین خروس جنگی بپری به مردم؟که مثل خر کتک بخوری
فامیل های ما هم خیلی‌ حیوانات را دوست دارند، پارسال در عروسی‌ منوچهر پسر خاله مان که رفت قاطی‌ مرغ ها،شوهر خاله مان دو تا گوسفند آورد که ما با آن ها خیلی‌ بازی کردیم ولی‌ بعد شوهر خاله مان همان وسط سرشان را برید
ما اولش خیلی‌ ترسیدیم ولی‌ بابایمان گفت چند تا عروسی‌ برویم عادت می‌کنیم وحالا فهمیدیم راست میگفت و عادت کردیم

در نتیجه ما فهمیدیم اگردر ایران بدنیا نیامده بودیم نمیدانستیم
که از نام حیوانات چگونه باید استفاده کنیم
 
نظرات 2 + ارسال نظر
من یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:23 ب.ظ http://my-moon.blogsky.com

سلام
خوب بود

من یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 ب.ظ http://my-moon.blogsky.com

سلام
دوست عزیز من شمارو لینکتون کردم.شما هم منو با اسم «ماه من»لینکم کنین.
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد